تو کی وقت کردی انقدر توی من ریشه بدوانی؟!
خوابم نمی برد حتا اگر خسته ام وقتی که این روز ها آدم ها
میان سخنرانی های چند ساعته و بدون هی چ توقف و وقفه ای با موضوع این که
باید تو را بگذارم دمِ درِ قلبم تا آشغالی ببردت و این که تو را باید بگذارم دمِ درِ مغزم
تا آشغالی ببردت و این که باید تو را کمال و کمال بیرون کنم
و ذره ای محبت بهت نداشته باشم ، می کنند ..
و تو هی بیشتر درون من رشد می کنی و ریشه ات را محکم تر می کنی
انگار این بار تویی که نمی خواهی من فراموشت کنم
عاطی می گوید : که باید سعی کنم ، باشد بغض نکن ، گریه نکن
اگر سهم هم باشید شده پانزده سال دیگه هم ، به هم بر می گردین.
این ها می گویند تو را بگذارم دم در ..
آخر مگر آدم عاقل ، جانش را می اندازد دور؟!؟!
نظرات شما عزیزان: